Friday, May 7, 2010

رخصت

بگذارید آیندگان بدانند که ‏در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که عاشقانه زندگی کردند. تاریخ عاشق کشی در ایران، نشان از قربانیانی دارد که هرچند نامی نیک در روزگار برای خود به جا گذاشته اند اما همواره زخم خورده و رنج دیده ی روزگاری بوده اند که در آن زیسته اند.بگذارید باور کنند در این بلاد هم آدمهایی سالهای سال دندان به جگر گرفتند و نترسیدند و غصه خوردند و غصه دانشان ترکید.

تاریخ چشمهایش کور است نمی بیند. تو چشمهایت را باز کن. او زود فراموش می کند تو یادم باش
چرا آنروز بخار شدی رفتی دریای نمک؟؟؟ چقدر دنبالت گشتم...

صدای آن غریبه چقدر آشنا بود.چند بار اول تنها می توانستم گوشی را کنار گوشم بچسبانم و حرف هایم ته گلویم چسبیده بودند انگار.

چقدر بچگی کرده بودیم با هم . چقدر عاشقی کرده بودیم. چقدر تا صبح با قراره تماشای ماه بیدار بودیم و چشم در چشم هم چقدر زندگی زندگی زندگی کرده بودیم.

(ابوظبی- بهار88)