Wednesday, May 7, 2008

شکوفه هایی که باد برد

آنگاه كه كلام گفته شد/ و راه به انتها رسيد/ و دندان هاى پوسيده فرو ريختند/ من بر خواهم خاست و نواى گمشده ام را جست وجو خواهم كرد/ آن گاه كه ابديت بر لحظه ها پيشى گرفت/ و شب فرا رسيد/ من بار خواهم يافت و راز را آشكار خواهم كرد/آن گاه كه رفتارها زدوده شد/ و مرزها نيستى پذيرفت/ و پوشش ها بيهوده گرديد/ من حريم راخواهم شكست و درها را خواهم گشود

هنوز سخت است باورش بسته شدن چند نشریه آن هم چند روز مانده به پایان سال.(چه تمهید درخشانی) از بسته شدنشان ننوشتم چون مدام منتظر باز شدنشان بودم اما انگار این بسته بودن نیز باید به حافظه ی تاریخی سیاه ایرانی مان بدل شود. تا یادمان باشد قرار بر تکرار است و تکرار
یادتان به خیر باد دنیای تصویر(مجله ای که چند شماره اش نقد هایم را با سانسور چاپ کرد) و هفت.
دوستان عزیز برنامه های جدید کانون جهت تصویب خدمت اداره ارشاد تحویل گردیده اما هنوز خبری از تایید برنامه ها نشده است. تاسف دارد برای یک تایید ساده چند ماه انتظار
بهار خنده زد و ارغوان شکفت .................بودن به از نبود شدن خاصه در بهار
بهار بهار بهار